غر زدن بعضی از آدم ها بیشتر است
همیشه واکنشی بی اهمیت تلقی شده که هویت مستقلی ندارد. در فرهنگ های لغت نیز ذیل مدخل غرزدن عموما اشاره شده که به نوعی ترکش های سخن گفتن با حس آمیخته با خشم، عصبانیت و ناخرسندی است. اگر بیشتر وارد جزییات شویم، وقتی وجه اعتراضی و خشم آلود سخن از معنای واجد ارزش خارج می شود، اصطلاحا می گویند طرف غرغرو است. احتمالا شیطان اولین موجودی بود که غر زد و البته انسان بهای سنگینی برای این عمل او پرداخته است. با این حال نمی شود کسی را پیدا کرد که غر نزده باشد. همه غر می زنند؛ بعضی ها کم، بعضی ها کمتر، بعضی بیشتر، بعضی هم خیلی بیشتر. معمولا این دو گروه آخر را به عنوان آدم های غرغرو می شناسند.
اگر از ساحت معناشناختی کلمه و فردیت انسان خارج شویم و به کنش های اجتماعی پا بگذاریم، غرزدن جامه های مختلفی بر تن می کند؛ البته جغرافیای طبیعی نیز بر این ویژگی تاثیر دارد. برای مثال مردم کشورهای اروپای شمالی کمتر غر می زنند، اما همین تاثیر جغرافیایی در کشور هایی مثل شیلی و آرژانتین که به قطب جنوب نزدیکند، دیده نمی شود. بنابراین پای فاکتورهای دیگری نیز در میان است. خصلت های قومیتی و وضع اقتصادی نیز بر میزان غرغرو بودن مردم جامعه تاثیر قابل توجهی دارد.
با این حال نمونه کشور هند که سی و چهار درصد جمعیتش کمتر از یک دلار در روز درآمد دارند و سیصد میلیون نفر آن زیر خط فقر زندگی می کنند، نشان می دهد که وضعیت اقتصادی به تنهایی نمی تواند جامعه ای را غرغرو کند. البته در مورد کشور هند، مذهب و باورهای دینی نقش مهمی در رضایت از وضع اقتصادی دارد. فکر می کنم بتوانیم ادعا کنیم که جامعه ایرانی یکی از غرغروترین جوامع انسانی است. مشاهدات شخصی من، دست کم این ادعاها را تایید می کند. قطعا فاکتورهای مختلفی در افزایش میزان غرزدن مردم نقش دارد. تبعیض، عدم رضایت از وضع موجود (فرقی نمی کند کدام وضع)، مشکلات اقتصادی، فساد اقتصادی، فقر و…
غرزدن در جامعه ما کارکردی غیرمعمول دارد و به یک گفتمان عمومی تبدیل شده؛ به این معنا که همه غر می زنند. طبقه اجتماعی افراد نیز کمتر در میزان غرزدن نقش دارد. در ایران همه فکر می کنند قربانی تبعیض هستند، همه احساس می کنند حقشان را خورده اند، همه گمان می برند وضع اقتصادی بغرنجی دارند. مثلا کسی که یک خانه بزرگ و شیک و یک ماشین مدل بالای صد میلیونی و شغلی با درآمد ماهیانه حدود ده میلیون تومان دارد، معتقد است در حقش اجحاف شده چون آن بالایی ها چنان سرمایه ای دارند که سرمایه «اندک» او در مقابلش هیچ است. او غر می زند که نباید روزی ده ساعت کار کند، آن هم در حالی که از ما بهتران بدون این که کار کنند کرور کرور پلو به حسابشان ریخته می شود.
کسانی که زندگی شان را از صفر شروع کرده اند و حالا شغل آبرومندی برای خود دست و پا کرده اند و یک آپارتمان نقلی خریده اند، فکر می کنند مدیران رده بالای محل کارشان بدون زحمت صاحب مال و منال شده اند و در حق آن ها جفایی تاریخی شده است. کسانی که وضع مالی خوبی ندارند کلا خود را قربانی جبر جغرافیایی می دانند، چون در جایی به دنیا آمده اند که همه می خورند و فقط آدم های سالمی مثل آن ها نتوانسته اند به حداقل هایی دست پیدا کنند. کسی که متعلق به طبقه متوسط است، انتظار دارد با حقوق محدود خود بتواند تمام وسایلش را از برندهای معروف تهیه کند و بدهکار نباشد؛ در حالی که اگر او هندوانه هایی هم وزن خودش را بلند کند شاید کمتر احساس استیصال کند.
همه این ها که گفتم مجموعه وسیعی از غرها را در خود دارد که محدود به هیچ طبقه اجتماعی ای نیست. متهم ردیف اول در این غرها «این جا»ست، در حالی که در «آن جا» همه به حقشان می رسند. منظور از «آن جا»، هر جایی غیر از ایران است.
آن ها خیلی فکر نمی کنند به این که در کشورهای اروپایی حتی کسانی که از وضع مالی خوبی برخوردارند، در مصرف انرژی صرفه جویی می کنند و حتی در قلب زمستان چند ساعت وسایل گرمایشی را خاموش و سعی می کنند با پوشاندن خود کمتر انرژی مصرف کنند یا نمی دانند که اگرچه در کشور آلمان، بیکارها حقوقی چندصد یورویی از دولت دریافت می کنند، اما بیکاری وجه ناپسندی دارد که باعث می شود شهروندان تمام تلاششان را برای به دست آوردن فرصت شغلی به کار بندند. چنین تصوراتی که سرشار از مقایسه های تخیلی با ممالک تخیلی است، نتیجه ای جز غرهای بی حاصل ندارد و حداکثر امنیت روانی جامعه را قلقلک می دهد.
چگونه از غر زدن دست برداریم؟
در ادامه با هم راه حل هایی برای اینکه کمتر غر بزنیم و عادت غر زدن را ترک کنیم را مرور خواهیم کرد.
روی مسایلی که کنترلی روی آنها ندارید، تمرکز نکنید
خیلی از مسایل اطراف خود را نمی توانیم تغییر دهیم و کنترلی روی آنها نداریم. به طور مثال، شما نمی توانید شرایط آب و هوا را تغییر دهید یا رفتارهای آزاردهنده انسانی دیگر را تغییر دهید. چرا وقت خود را روی این مسایل هدر می دهید؟ اگر بارش باران را دوست ندارید و باران می بارد، به جای اینکه دایم اعتراض کنید که ای داد خیس می شوم و… سعی کنید به آن فکر نکنید.
یا راهکاری برای قرار نگرفتن زیر باران پیدا کنید. انسان های باهوش هرگز وقت و انرژی خود را صرف اعتراض و به اصطلاح حرص خوردن در مورد مسایلی که توان تغییر آن را ندارند، هدر نمی دهند.
برای داشته های خود شکرگزار باشید
شاید این جمله را زیاد شنیده باشید و بسیار کلیشه ای به نظرتان بیاید. اما بیشتر ما انسان ها عادت کرده ایم به نداشته های خود فکر کنیم و برای آنها سوگواری کنیم. در عوض این کار، اگر به آنچه داریم توجه کنیم و برای آنها سپاسگزار باشیم حس خوشایندتری از زندگی خواهیم داشت.
منظورمان این نیست که به پیشرفت فکر نکنید، بلکه با لذت بردن از داشته ها برای به دست آوردن یافته های جدیدتر تلاش کنید. وقتی با دید مثبت به مهارت ها، دانش، ثروت، زیبایی، توان و… خود نگاه کنید، با اعتماد به نفس بیشتر برای بهبود و ارتقا سطح هر کدام از آنها تلاش خواهید کرد.
مثبت اندیش باشید
در این زمانه که همه چیز اعصاب خردکن شده است،چه کسی می تواند مثبت فکر کند؟ این دقیقا جمله یک انسان همیشه معترض و افراطی است. برای فردی که عادت کرده همیشه نیمه خالی لیوان را ببیند و همیشه ناراضی باشد، بسیار سخت است که مثبت فکر کند. اما ابتدا به این فکر کنید که هیچ چیز در این جهان کامل، مطلوب و پایدار نیست.
سپس این را باور کنید که همه انسان ها و پروژه های کاری و فکری و هنری ممکن است با اشکال و موانع مختلف روبه رو شوند. با این فکر می آموزید که شکست ها نباید موجب ناامیدی که باید راهی تازه برای پیشرفت شما باشند. انسان های باهوش و موفق همیشه در پس هر شکست، یک قدم به جلو پیش می روند زیرا به جای اعتراض، ریشه شکست را کشف می کنند.
به تغییر کردن عادت کنید
زندگی دایم در حال تغییر و تحول است. باید یاد بگیرید تا به این تغییرات عادت کنید. همان طور که در بالا نیز اشاره کردیم، مسایل بسیاری در زندگی وجود دارد که از کنترل ما خارج هستند، بهترین راهکار برای آرام زندگی کردن این است که به تغییرات دایمی زندگی عادت کنیم. بدون شک در هر موقعیتی راهکاری مناسب برای پیش رفتن به جلو وجود دارد.
جسور و با جرات باشید
اگر قصد دارید عادت زشت اعتراض کردن های دایمی را ترک کنید، باید جسور باشید. باید شهامت داشته باشید. باید بتوانید رفتارهای آزاردهنده دیگران یا رویدادهای ناگوار را تاب بیاورید. نباید بگذارید دیگران از شما سوءاستفاده کنند یا به راحتی موجب ناراحتی شما بشوند. البته جسارت به معنای بی احترامی به دیگران نیست. اگر موضع مخالف دارید، باید با حفظ ادب و احترام برای شخصیت انسان ها آن را بیان کنید.
در مورد دیگران قضاوت نکنید
یکی از بدترین و آزاردهنده ترین خصلت های انسانی، زود قضاوت کردن در مورد دیگران است. بسیاری از ما عادت داریم با کوچک ترین اتفاقی که روی می دهد، واکنش های آدم های اطراف خود را قضاوت می کنیم و فهرست بلندبالایی از تفکرات و توهمات خود را به زبان بیاوریم.
این مساله موجب بدتر شدن اوضاع می شود زیرا شما با ذهن خود دایم دنبال شخصی کردن مسایل و پیدا کردن موارد منفی بیشتر برای اعتراض هستید. بهتر است گاهی خود را به جای دیگران قرار دهید و ببینید آیا واکنش شما در این مورد چگونه می تواند باشد. شاید درک بهتری نسبت به آن مساله پیدا و کمتر اعتراض کنید.
برای دیگران الگو باشید
اگر دوست ندارید آدم های اطرافتان کمتر اعتراض کنند، خودتان باید عادت اعتراض کردن را در وجود خود از بین ببرید. سعی کنید وقتی در یک جمع حضور دارید، موضوع صحبت را تغییر دهید. اگر فردی هم خواست وارد بحث های اعتراضی و غر زدن و ابراز ناراحتی بشود، شما باید با سیاست و زیرکی خود موضوع را عوض کنید. خود را به الگویی برای دیگران تبدیل کنید. به این ترتیب، هم خود از دام اعتراض بیرون رفته اید، هم به دیگران کمک کرده اید.
پایان متن